سخنان مقام معظم رهبری در خصوص علم و فناوری
سخنان مقام معظم رهبری را باید نقطه عطفی در تقویت و تشدید فعالیت های
دانشگاههای علوم پزشکی کشور در زمینه برنامه های راهبردی دانست. مجمع تشخیص مصلحت
نظام پس از ساعتها بحث و گفتگودر یکی از کمیسیونهای فرعی ،چشم انداز نظام مقدس
جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 را به تصویب رساند .این چشم انداز پس از
تایید رهبری به دولت وقت ابلاغ گردید.مشکلات متعدد ساختاری و عدم وجود ساز و
کارهای کافی برای تبدیل این چشم انداز به یک برنامه جامع برای توسعه کشور، سبب
گردید که اقدام چشمگیری در این خصوص صورت نگیرد.اما در تابستان آن سال با دو
سخنرانی پی در پی مقام معظم رهبری تمامی نگاه ها مجددا به سوی این
موضوع معطوف گردید. مهمترین نکات این بیانات عبارت بودند از ؛
وجود یک حرکت نوین در عرصه علمی
هیچ شک نکنید که ما در این ده، دوازده سال اخیر، یک حرکت نوِى را در زمینهى پیشرفت علم، رشد علم، رشد تحقیق و تنوّع و نوآوریهاى گوناگون آن، داریم در کشورمان تجربه میکنیم؛ اگرچه از اول انقلاب این حرکت آغاز شده، اما در این سالهاى اخیر، رشد بیشتر و بهترى داشته است؛ لکن اینها هنوز گامهاى بسیار اوّلى و ابتدایى است. لذا ما همچنان به نظرات، پیشنهادها و نکتهبینىهاى شما براى پیشرفت علم در کشور نیاز داریم.
وضعیت موجود
ما سرعت پیشرفتمان در این چند سال اخیر - طبق آمارهایى که بنده در اختیار دارم و به من ارائه دادهاند - در دنیا، درجهى اول است. من اخیراً مراجعه نکردهام؛ اما این آمار را حدود یک ماه و نیم پیش دیدهام؛ آمار حسابشدهاى است و دقیق و درست است. سرعت پیشرفت علمى کشور ما در سطح دنیا در درجهى اول است، نه در سطح منطقه. لکن آنى که بالفعل دست ما را گرفته و آن نقطهاى که بالفعل در آن قرار داریم، چندان راضىکننده نیست. این هر دو واقعیت، باید در کنار هم دیده بشود. هر دو درست است؛ هم اینکه ما الان کمبودهاى زیادى داریم، جایگاهى که ایستادهایم، جایگاهى نیست که ما را به عنوان یک عنصر ایرانى و مسلمان، و داراى نگاههاى بلند به افقهاى دور راضى بکند و هم اینکه در عین حال حرکتى که ما کردهایم، این حرکت، حرکت بسیار خوب و پُرشتابى بوده است؛ این شتاب را باید نگذاریم کم بشود. البته باید بیشترش هم بکنیم.
چشم انداز
من انتظارم این است که ما پنجاه سال دیگر (نمىگویم ده سال، پانزده سال دیگر) در دنیا و در سطح عالم، حرف اول علمى را بزنیم؛ یعنى مرزهاى علم را ما تعیین کنیم. کار به جایى برسد که زبان ما - که زبان فارسى است - در دنیا زبان علم بشود. این، آن افقى است که جلوِ چشم من است. براى اینکه به این نقطه برسیم، اولاً باید باور کنیم که این میشود. اگر شما که استادید، آن آقا که دانشجوست و آن شخص سومى که مدیر و در رأس تشکیلات است، باور نداشته باشد که این کار عملى است، بدانید قطعاً نخواهیم رسید. باید باور کنیم.
تحلیل استراتژیک عوامل محیطی SWOT
من حرفم این است: من میگویم زمینههاى این باور موجود است. اولاً استعداد ما ایرانیها در زمینههاى علمى، در دنیا اثبات شده است؛ از طرق مختلف، این معنا تحقیق و بررسى شده است و از نظر من، قطعى است. در پیشرفتهترین دانشگاههاى دنیا، عنصر ایرانى از متوسط استعدادهایى که در آن دانشگاه بوده، سطحش بالاتر است؛ یعنى متوسط استعدادِ ایرانى از متوسط استعداد جهانى، سطحش بالاتر است. هم زمینههاى طبیعى کشور، این را نشان میدهد. ما در جاى خوبى از دنیا قرار داریم، از جمعیت خوبى برخورداریم، با سطح جغرافیایى خوبى قرار داریم و با این نسبتى که ما از لحاظ جمعیت و سطح ارضىِ جغرافیایى نسبت به کل بشریت و کل عالم داریم، امکاناتمان بالاست و کشور فقیرى نیستیم. من یک وقتى آمار اینها را در همین سخنرانیهاى عمومى گفتهام و پخش شده، نمیخواهم تکرار کنم. ما تقریباً یک صدمِ جمعیت دنیا را داریم و یک صدمِ وسعت ارضىِ کرهى زمین را هم داریم؛ آن وقت ذخایر ما در زمینههاى مهمترین عناصر تشکیلدهنده و پیشبرندهى تمدن کنونى دنیا - یعنى فولاد، مس و چند عنصر دیگر - بیش از یک درصد است؛ سه درصد، چهار درصد، پنج درصد؛ به نفت یا گاز که میرسیم، ناگهان رشد جهشىاى هم مشاهده میکنیم. استعداد انسانى هست، استعداد طبیعى هست و تجربهى کارکرد هم هست. ما نگاه میکنیم هر جایى که تلاش کردیم، زحمت کشیدیم و یک توجهى نشان دادیم، پیش رفتیم.
سیاست
ببینید این معیارها و ملاکها، و عناصر نمرهدار براى اینکه یک دانشگاهى نمره بیاورد یا نیاورد، همهاش عناصر علمى نیست؛ گاهى یک عناصرى است که شما اصلاً قبولش ندارید؛ من نمیخواهم حالا تصریح کنم. بنده این عناصر تشکیلدهنده و نمرهآور را براى اینکه یک دانشگاه در آمارهایى جهانى نمره بیاورد، دیدم؛ بعضى از اینها را شما قبول ندارید.
شجاعت علمی
آنچه که اساتید ما براى پیشرفت علم، وجههى همت خودشان باید قرار بدهند، اولاً «شجاعت علمى» در همهى بخشهاست؛ هم در بخشهاى علوم انسانى، هم در بخشهاى علوم تجربى، هم در بخشهاى نزدیک به عمل و فناورى، و هم در بخشهاى علوم پایه. نظریه را دنبال کنند، تولید کنند، خلق کنند، ابداع کنند، نقد کنند؛ چشمبسته و تقلیدى نباید کار را دنبال کرد.
اعتماد به نفس
اعتماد به نفسِ شخصى و اعتماد به نفسِ ملى در اساتید ما، یک ضرورت است.
پرهیز از تنبلی
مقدارى از ناحیهى کمکاریهایمان و تنبلیهایمان - در بخشها و سطوح مختلف - ضربه خوردیم. باید کار کرد و از کار نباید خسته شد. بنابراین نوآورى و ابتکار، شجاعت علمى، اعتماد به نفس شخصى و ملى و کارِ متراکم و انبوه، علاج کارِ پیشرفت علمى ماست. مخاطب این هم اساتید دانشگاهند.
نهضت تولید علم و خط شکنی علمی
بنده از چند سال قبل از این، مسئلهى تولید علم و نهضت علم و خطشکنى علمى را مطرح و درخواست کردم. امروز خوشبختانه این به یک خواست عمومى در محیطهاى دانشجویى و علمى تبدیل شده است.
اما یک نکته را باید بگوییم: خطشکنى علمى و عبور از مرزهاى علم همچنان در کشور ما، جدى نشده است. ما میخواهیم علما و دانشمندان ما، راههاى میانبر را پیدا کنند؛ راههاى کشف نشده را از این بینهایت مسیرهایى که در عالم طبیعت وجود دارد و بشر باید یکى پس از دیگرى کشف بکند. ما میخواهیم راههاى کشف نشده را کشف بکنیم.اما من میگویم در زمینهى علم و فناورى، آن کارى را که ذهن بشر به آن دست نیافته است، آن را وجههى همت قرار بدهید و دنبال بکنید؛ این طورى است که ما خط مقدم علم را شکستهایم و یک قدم به جلو برداشتهایم امروز مشغول حرکتیم و بایستى پیش برویم؛ بخصوص در زمینهى علوم پایه که در حقیقت پایهى نظرى هر تحرک علمى و هر فناورى پیشرفته است؛ من تأکید کردهام و میکنم. و البته در کنار این توجه یافتن و سمتگیرى دانش، باید به سوى عمل و کاربردى کردن و نیازهاى کشور را در نظر گرفتن و در آن جهت حرکت کردن، توجه داشته باشیم. این چیزى نیست که بدون مدیریت کردن و سرمایهگذارى، به خودى خود به طور مطلوب صورت بگیرد.
تحقیق هدفدار
در کشور اولاً با توجه به نیازهاى آن، هدفدار کنیم؛ یعنى ببینیم واقعاً کشور به چه احتیاج دارد و پژوهشها را در جهت نیازهاى کشور قرار بدهیم،این لازمهاش این است که ما بانک اطلاعات و مرکزى داشته باشیم. ما باید نظام اعطاى امتیازات علمى را در دانشگاه تطبیق کنیم با این چیزها. والّا صرف اینکه مثلاً یک مقاله در یک مجلهى آى.اس.آى منتشر کرده یا چه تعداد مقاله منتشر کرده، کافى نیست؛ یعنى محقق و پژوهشگر ما نباید براى کسب رتبهى علمى به دنبال این باشد که مقالهاى را تهیه و تولید کند که براى کشور هیچ فایدهاى ندارد و هیچ خلأیى از خلأهاى پژوهشى کشور را پر نمیکند.
دیدگاه تحقیق بر مبنای حل مشکل
نظام اعطاى امتیازات علمى و آییننامههایى که در این زمینه هست، باید تطبیق کند با همین مطلب که کدام تحقیق منطبق است با نیاز کشور، و کدام تحقیق، تکمیلکنندهى یک زنجیرهى تحقیق و پژوهش است.
تربیت دینی
یکى هم مسئلهى تربیت دینى دانشجویان است ، تربیت دینى دانشجویان، بایستى یکى از اهداف مجموعهى اساتید دانشگاهى کشور باشد. دانشجو را باید هم متدین و هم داراى باورهاى ملى - همان اعتماد به نفس ملى که عرض کردیم - بار آورد. دانشگاه طورى باشد که وقتى جوان فارغالتحصیلِ دبیرستان به دانشگاه آمد و از آن بیرون آمد، از لحاظ عمق دینى و رعایت دینى و اخلاق دینى پیشرفت کرده باشد؛ این را اصل قرار بدهید؛ این باید بشود. کجا بهتر از دانشگاه و زمینهى بسیار نورانى دل دانشجویان جوان؟
نیاز به نقشه جامع علمی
ما در کشور به نقشهى جامع علمى احتیاج داریم. ما باید بدانیم که براى رسیدن به هدف چشمانداز بیست ساله - که نام آن مکرر برده میشود - نقشهى جامع علمى ما چیست؟ این را باید ترسیم کنیم. بعد، این نقشه را طبق راهبردهاى عملیاتى و برنامهریزیهاى زماندار و منظم، مثل یک پازل، بتدریج باید پُر و کامل کنیم. این کار انجام نگرفته و ما آن را نیاز داریم؛ و باید انجام بگیرد. این کار با زبدگان و نخبگان و صاحبان اندیشهى کشور در حوزهى دانشگاهها و آموزش و پرورش و حوزههاى ذىربط عملى است و بایستى تحقق پیدا کند.
بنیاد نخبگان
چنانچه یک چنین نهادى در کشور به وجود بیاید، به اعتقاد ما، فضاى علمى کشور و چهرهى علمى دانشگاهها و پژوهشگاهها یک تغییر اساسى خواهد کرد. دلگرمى محقق و پژوهشگر و اهل علم، اساسِ کار است. همچنان که در جنگهاى نظامى، روحیه از همه چیز مهمتر است، در محیط علمى هم همین معنا صادق است. این روحیه احتیاج به یک تمرکز در تصمیمگیرى و برنامهریزى و اقدام دارد که این را ما در عنوان بنیاد نخبگان تجسّد بخشیدیم.
استفاده از فارغ التحصیلان در دانشگاهها و مراکز پژوهشی
ما فارغالتحصیلان مقاطع مختلف دورههاى تحصیلات تکمیلى را باید در دانشگاهها و مراکز پژوهشى حتماً وارد کنیم. این کار برنامهریزى میخواهد . ما باید این احساس را در کل مجموعهى جوانان و دانشجویانى که مقاطع مختلف دورههاى تحصیلاتى تکمیلى را میگذرانند، به وجود بیاوریم؛ اینها هم رشد میکنند، هم فایده میدهند. درخت جوانِ بهرهدهى است؛ هم میوه میدهد و هم خودش دارد رشد میکند.
ملاک ارتقای اعضای هیات علمی دانشگاهها
مقالات درجشدهى در مجلات آى.سى.آى همیشه ملاک نیست. آنچنان که اهل فن و افراد مطلع به بنده گزارش میدهند، اینها سطوح مختلفى دارد و آنچنان نیست که صرف این معنا یک ملاک دائمى به حساب بیاید؛ لیکن ملاکهاى دیگرى هم وجود دارد: مثلاً فرض کنید پرورش دانشجو. استادى که در دانشجوپرورى و شاگردپرورى و به ثمر رساندن شاگرد، از خودش یک کار درخشانى نشان میدهد، یا نظر نوى در مسائل علمى و دانشگاهى ابراز میکند؛ ملاکِ ارتقاء است.
توازن نگاه به رشته های علمی
اگر آن نقشهى جامع مطرح بشود و وجود داشته باشد، طبعاً نگاه به رشتههاى گوناگون، یک نگاه متوازنى خواهد بود. اینطور نیست که ناگهان براى مدتهاى متمادى بعضى از علوم به انزوا و حاشیه بیفتند و بعضى از علوم هم مثل برخى از رشتههاى پزشکى یا مهندسى پُردرآمد، ناگهان اهمیت پیدا کنند و درجهى اول بشوند
رشد کمی و کیفی توأم
در چشمانداز بیست ساله، حد ما رسیدن به رتبهى اول علمى در منطقه است. این همچنان که به حرکت کیفى و صیرورت احتیاج دارد، به حرکتهاى کمّى و توسعهى کمّى هم احتیاج دارد؛ افزایش دانشجو، افزایش مراکز انشجویى، افزایش مراکز تحقیقاتى و چیزهایى که در این زمینه روزبهروز پیش مىآید و بایستى به اینها رسید. باید به حد نصابى برسیم که تأمین کنندهى سند چشمانداز باشد.
دیدگاه فرایندی به سوی توسعه
رشد علمى کشور یک فرایند است. دانشگاه یک جزیرهى جدا از قبل و بعد خود نیست. براى اینکه ما بتوانیم رشد علمى کشور را به معناى حقیقى کلمه تأمین بکنیم، این فرایند را بایستى تضمین بکنیم؛ یعنى از دبستان، تا بعد از مقاطع عالى دانشگاهى. بعد از مقاطع عالى دانشگاهى، مراکز تحقیقاتى و پیشرفتهاى تحقیقاتى و ارتباط با صنعت و پیشبرد فناورى در کشور و پدید آوردن جهشهاى فناورى در بخشهاى مختلف کشور است که اینها به بعد از مقاطع بالاى دانشگاهى مربوط میشود؛ اما باید از دبستان شروع بشود.
رتبه بندی حقیقی اساتید
نکتهى بعدى، مسئلهى ارتقاى رتبهى علمىِ حقیقىِ اساتید است؛ و به روز بودن اساتید. باید ما ترتیبى بدهیم که استادِ ما وقت مطالعه کردن داشته باشد .استاد براى دانشجو باید وقت بگذارد؛ استاد باید در اتاقش بنشیند تا دانشجو بیاید از او بپرسد و حرف بزند. نه اینکه بیاید مثل معلم دبستان یا دبیرستان، در کلاس یک درسى بدهد و بعد هم گچ را بیندازد و خداحافظ! اینکه فایدهاى ندارد. باید براى دانشجو وقت بگذارد و وقت مطالعه داشته باشد؛ بنشیند مطالعه کند. واقعاً استادى که مطالعه نکند، درسش پوچ در مىآید
توجه ویژه به تحقیقات و اختصاص بودجه مناسب
در برنامهى چهارم، تا سه درصد تولید ناخالص را براى بودجهى تحقیقات در نظر گرفتهاند. از قبل گفتند باید تا آخر برنامهى چهارم، بودجهى تحقیقات به سه درصد برسد.
اخیراً به من گزارش دادند که ششدهم درصد شده است! حالا ظاهراً همهى همان ششدهم را هم ندادهاند؛ چهلوپنج صدمِ درصد دادهاند! اینکه نمیشود. اولاً آن برنامهى پنجساله، برنامه و قانون است، باید تحقق پیدا بکند؛ تخلف از برنامه، تخلف از قانون است؛ وانگهى این حیات آیندهى کشور است. این همه راجع به علم و تولید علم و تحقیقات و این مسائل حرف میزنیم، آن وقت بودجهى تحقیقات کشور، اعتباراتش داده نشود، کم بشود، بىاعتنایى بشود؛ این نمىشود.
نسبت دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی به کل دانشجویان
شنیدهام این نسبت خیلى پایین است. آنطور که به من گزارش کردهاند، این نسبت شش درصد است. این، پایین است. طبق نظر افراد صاحبنظر، این نسبت باید به حدود سىدرصد برسد؛ روى این کار بشود.
پارکهای علم و فناوری
پارکهاى علم و فناورى هم که اخیراً چند سالى است که دارد انجام میگیرد، کار خوبى است. آنطور که سه چهار سال پیش دوستانى در این زمینهها براى من شرح و گزارش دادند، کار بسیار خوبى است.- ۰ نظر
- ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۵۴